جایی برای ...

متن مرتبط با «دست هایت» در سایت جایی برای ... نوشته شده است

غم شیرین به دست آوردن چیزی که قادر به نگه داشتنش نیستی...

  • غم شیرین به دست آوردن چیزی که قادر به نگه داشتنش نیستی...! این جمله رو من می فهمم وقتی به تمامی به دست آوردمت... وقتی تو رو ذره ذره برای روزهای مبادا ذخیره کردم... این جمله رو من می فهمم که خوب می دو, ...ادامه مطلب

  • برای تو و دست هایت...برای من و چشم هایم

  • یادم نیست کی عاشقی کردن را یاد گرفتم، ذوق شنیدن اسمم از زبان تو، کی اغراق های شاعران را باور کردم، یادم نیست کی خطر کردن و شهامتش را یافتم، حتی یادم نیست نوازش سرانگشتان محبوب را از کجا آموختم... اما اولین بوسه را در ۱۹ رمضان به صرف افطار چشمهایت تجربه کردم...در کافه اولین شعرت را جای قهوه نوشیدم و , ...ادامه مطلب

  • دست هایت...

  • خواب دیدم به نماز ایستاده ایم...تعدادمان چهار پنج نفر بود...قامت که بستم از پشت سر افتادم...آمدی کمکم کنی...نگاه کردم به دست هایت...سیاه بودند...بردم کنار شیر آب و با وسواس دست هایت را همچون کودکی دوساله میشستم...و تکرار میکردم دستهایت سیاه شده با این دست ها نماز نمی شود خواند...تو در سکوت ایستاده بودی همچون کودکی که مطیع مادرش است...از خواب پریدم...اذان صبح بود... امان از دستهایت... به قول شاعر و چهار انگشت دوست داشتنی...,دستهایت را به من بسپار,دست هایت,دست هایت را,دستهایت مرتع انگورهای نوبر است,دستهایت را دوست میدارم ...ادامه مطلب

  • چشم هایت رفته بود...

  • چشم هایت...اگر زل نزنم هم میدانم چه میگذرد در آن ها... فراموش هم نکنی که میکنی..عادت کردی به نبودنم...که بودنم آنقدرها هم مهم نبوده...و فکر میکنم به خودم...که چه نابلد بودم...که نتوانستم...که نشد...نشد که به قدر یک یاد عزیز باشم در کنج دلت... سخت بود اما نه آن اندازه که فکر میکردم... عادت کرده ایم به نبودن... بغضی می فشارد این گلوی لعنتی را...که مگر می شود ندید چشمهایی که عادت کردند...و من چقدر از این عادت عادی شدن ها بیزار بوده ام... فراموشی اما جنس من نیست..مجاور است یاد دوستی که دوست داشتنی است...پرهیزم از بودنت را هم دوست دارم... آزمون سخت خواستن دل و تشرهای عقل...روزهای سختی است در دلم اما نوید روزهای آرام تر را می شنوم...اما دریغ از پاییز... خدا کند آسمان ابری نشود..خدا کند خیس باران نشوم...بهار که برسد لابد دست دردست خواهم دیدت... برایت و ان یکاد خواهم خواند و دووووورتر خواهم شد... من از دوری ات آرام میگیرم روزی... که دوست داشتن جان کندن است..دوست داشتن خواستن نباید هاست...تن به بایدها باید داد...باید رفت... رفتنی از دل... تو اما در تپش باغ اگر خدا را دیدی همتی کن و بگو حوض من ب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها