جایی برای ...

متن مرتبط با «من از پاییز متنفرم» در سایت جایی برای ... نوشته شده است

من و تو و خاطره بازی

  • وسط هیاهوی کار درست وقتی که توقع شنیدنش رو ندارم خبر می رسه که تو هستی... همین حوالی و حال دلت خوبه و داری با دیگران قسمت می کنی شادی ات رو... سر می شم ... نگاه می کنم و عادی می گم ازت بیخبرم... که س, ...ادامه مطلب

  • من چرا عادت کردن را بلد نیستم...

  • انگار قرن ها از رفتنت می گذره... انگار قرن هاست نوشتن بلد نیستم... سرم پر از حرف های ناتمام... و زبان قاصر از گفتن... عادی نیست... نه رفتنت نه حال من... و از بد ماجرا من عادت کردن رو بلد نیستم... به نبودنت عادت نمی کنم... + نوشته شده در شنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱:۳ ب.ظ توسط  |  , ...ادامه مطلب

  • بی خبر در بزن و سرزده از راه برس...

  • دل تنگ چیز خوبی نیست....از وقتی که یادم می یاد فصل پاییز و هوای بارونی اش، سرمای مطبوعش و شاهکار رنگ های زیبای طبیعت رو دوست داشتم، از همون سالهای نوجوانی که از خونه تا باشگاه حجاب راسته ی بلوار کشاور, ...ادامه مطلب

  • بعد از تو خاک بر سر دنیا...

  • بچه که بودم همیشه فکر می کردم چرا پیرزن پیرمردها توی مراسم تدفین و عزاداری ها مثل جوان ها بیتابی نمی کنند، حتی در غم از دست دادن عزیزان خیلی نزدیک... صبورترند ... اما این روزها می فهمم چرا... این روزه, ...ادامه مطلب

  • ماه من نرو...

  • رمضان امسال را بیشتر دوست دارم انگار... با خدا مانوس ترم انگار، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده، نه کار خیری که دلخوش کن باشد نه مناجات خاصی... کم قران خوانده ام، کم با ادم ها حرف زده ام، کم تر در فضای مجازی بوده ام، اما بعد از سالها لا به لای ایات پاسخ سوالات سالهای دورم را یافته ام، در سخنرانی های منتهی به سحر تلنگر های شیرینی داشته ام... اما چیزی که بیشتر چسبیده قنوت نمازی بود که پس از سالها جامی به جانم ریخت... و پس از آن نو شدم... رفتگانی که داغ بر دلم گذاشته بودند را بخشیدم... همین به همه عالم می ارزد..., ...ادامه مطلب

  • از نگفته ها...

  • همه ی حرف ها را نمی شود زد...بعضی حرف ها می ماند در دل...بعد یه غروب دلتنگ جمعه، یک روز ابری بارانی که پشت چراغ قرمز نم باران شیشه را نوازش می کند، اهنگی که پخش می شود، ناگهان یادت می آید...و فکر می کنی که اگر گفته بودی...آخ اگر گفته بودی...اما نه! معتقدم که ارزش بعضی حرف ها در نگفتن است...هرچند هرب, ...ادامه مطلب

  • برای تو و دست هایت...برای من و چشم هایم

  • یادم نیست کی عاشقی کردن را یاد گرفتم، ذوق شنیدن اسمم از زبان تو، کی اغراق های شاعران را باور کردم، یادم نیست کی خطر کردن و شهامتش را یافتم، حتی یادم نیست نوازش سرانگشتان محبوب را از کجا آموختم... اما اولین بوسه را در ۱۹ رمضان به صرف افطار چشمهایت تجربه کردم...در کافه اولین شعرت را جای قهوه نوشیدم و , ...ادامه مطلب

  • حیف از خواستنت...

  • دارم به تفاوت خواسته و نیاز فکر می کنم... سخت است میان این دو برگزیدن...ادمی زاد که هرچه را که دلش خواست نیازمندش نیست... دارم این روزها به خواستنت فکر می کنم، که نیاز نبود... حیف از اینهمه خواستنت که ... , ...ادامه مطلب

  • دل بردی از من به یغما...

  • دل کندن درد دارد...خاصه از عزیزت اگر باشد...پناه برده ام به اغوش خدااا که یاری کند...دست هایم را بگیرد که پی دستهایت نگردم...برایش حرف بزنم که پی گوش ات نباشم...به آغوشش پناه برم تا اشتیاق دیدارت از سر بیرون کنم...امدم مشهد یاری بطلبم...که دل بریدن سخت کشنده است... قامت نماز حاجت که بستم اول برای سلامتی محمد بود و بعد..بعد برای حاجت دل تو...مگر می شود کسی که صاحب خانه است را نادیده گرفت...مگر میشود کسی را که بخش مهمی از وجودت بوده را نبینی... نمی بینمت اما فراموش کردنت کار من نیست..عادت میکنم اما چون تو فراموش نه!!! خوب عادت کردی..به ندیدنم...راحت شدی از لحظه های بودنم..,دل بردی ازمن به یغما,دل بردی ازمن به یغما اصفهانی,دل بردی ازمن به یغما علیمی,دانلود دل بردی ازمن به یغما,دانلود دل بردی ازمن به یغما اصفهانی,دل بردی ازمن به یغما mp3,دل بردی ازمن به یغما گنجور,متن دل بردی ازمن به یغما,دل بردی ازمن به یغما حمید علیمی,دل بردی ازمن به یغما مداحی ...ادامه مطلب

  • اسماعیل من تو را صبر باید...

  • قال الله الحکیم:  «قالیـأبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء الله من الصـبرین» و هر دو، آماده اجراى این دستور شگفت شدند: «فلما أسلما و تله للجبین» و بِذِبْحٍ عَظِیمٍ.... در قرآن مجید در سوره صافّات گفته شده است: «ای پسرکم! من به خواب دیدم که ترا ذبح می‌کنم، بنگر رأی تو چیست؟ گفت:ای پدر آنچه را فرمانت داده‌اند، عمل کن که اگر خدا خواهد مرا از صابران خواهی یافت... پ.ن: هر کسی را اسماعیلی است که خدا با آن به صحنه ی امتحان آدمی می آید... مرا نیز اسماعیلی است در قربانگاه زندگی ...اسماعیل من تو را صبر باید... عقل یک دل شده با عشق فقط می‌ترسمهم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد ,الخديوي اسماعيل من تولى الحكم بعده,بعد الخديوي اسماعيل من تولى الحكم ...ادامه مطلب

  • اسماعیل من...

  • چه ترس های عجیبی داشتم از تصور نبودنت...از رفتنم بی تو...از فراموشی...چه غم شیرینی است در نبودنت...رویای آرزوهای دور و دراز...رویای دوست داشتن های مدام...در نبودنت آرامم...بی قراری نمیکنم...گاهی قطره اشکی اما صبورم در نداشتنت...حتما تو هم پذیرفته ای...یادت رفته لابد که هر لحظه یادت میکنم...یادت رفته لابد که بی تو تنها و غریبه ام...یادت رفته لابد که بودنت عجیب آرامش روح و جان بود...من بی تو در غریب ترین شهر عالمم...بی من تو در کجای جهانی که نیستی...اعتراف میکنم قاطعانه میگفتم از تو گذشتن کار من نیست...بود رفیق جان...گذشتن همیشه از من بر می آمده...صبورم در نداشتنت...و به گم,اسماعيل مناسترلي,اسماعیل منصوری لاریجانی,اسماعيل منك,اسماعيل مناسترلي فيس بوك,اسماعيل مناسترلي تويتر,اسماعيل منصور,اسماعيل مناسترلي ارب ايدول,اسماعيل مناسترلي انستقرام,اسماعیل منفردزاده,اسماعيل مندكار ...ادامه مطلب

  • از پاییز متنفرم

  • برگشتم به چند پست قبل تر...توی مرداد نوشته بودم... اون بار هم که از دلم گذشتم پاییز بود..غروب یه روز پاییزی...۱۵ سال طول کشید شهامت کنم و برگردم...برای گفتن آخرین حرف که فرو خوردم... از پاییز حالا متنفرم... تا اربعین میخواستم دل بکنم.روز چهارم دل رو رها کردم...چشم باز کردم دیدم توی پارک زیر درخت بید...درست مثل اون سال... یادت سبز... دروغ گفتم به خودم...,از پاییز متنفرم,از پاييز متنفرم,من از پاییز متنفرم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها