هنوز هم بلد نیستم...

ساخت وبلاگ
به تو که فکر می کنم شرمنده می شوم

شرمنده ی دلم... که برایش عاقلی نکردم... که نگفتمش عاشقی شیوه ی رندان بلاکش است...

به تو که فکر می کنم شرمنده ی دلم می شوم!

که در حسرت حض چشم های پسرتان گذاشتمش...

به تو که فکر می کنم شرمنده ی دلم می شوم... برایش عاقلی نکردم...

دست عشق را بر کتابت دفتری گذاشتم که نا نوشته بود ...

من هیچوقت تیماردار خوبی نبوده ام...نه برای این دل بیقرار... نه برای تویی که همه ی وجودم بودی...

من همیشه شرمنده بوده ام چراکه آدم ها را بلد نبوده ام...

بلد نبودم ...

جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 141 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:32