نرم نرمک می رسد...

ساخت وبلاگ
سال پر تلاطمی رو گذروندم... بیماری سختی که تا مرگ من رو پیش برد و سرسختانه به زندگی برم گردوند...

بداخلاقی غریبی که سابقه  و کارم رو با چالش جدی مواجه کرد و در نهایت به بهترین شکل ممکن توسط خداوند رحمان و لطف دوستان خوبم حل شد...

دستهای غریبی که در روزهای سخت روی شونه هام حس شون کردم... و دوستان دیر آشنایی که برای همیشه از زندگی ام حذف شدند...

شاید اینها مهمترین اتفاقات زندگیم بودند که اثرات و ثمراتش سالیان سال با من بمونن...

حفره ای عمیق در قلبم که هیچ بودنی جاش رو پر نخواهد کرد، باوری عمیق تر به رفاقت شیرین حضرت دوست که باورش کردم و هیچ رفتنی دیگه دلم نمی لرزونه... آدم در جوانی فکر نمی کنه یک روزی توی میان سالی اینهمه باورهاش و نگاهش به عالم و ادم میتونه تغییر بکنه... فقط گمونم دلتنگی که عادت نمیشه، فهم نمیشه... حل نمیشه توی وجود آدم... یک روز بدون شک برای همه ی اونهایی که ایمان داشتم به بودن شون و امروز نیستن می نویسم که دنیا بدون اونها چه شکلی..

سال97 با همه ی فراز و نشیب هاش پر از درس های معرفتی بود برام، بیش از زندگی... بیش از سختی هاش... و تا وقتی که دنیا فرصت یادگیری و فهم بهتر برام فراهم می کنه قابل تحمل و دوست داشتنی هم میتونه باشه... زندگی هنوز خوشگلی هاش داره... و این یعنی باید به اومدن بهار و سال نو دلخوش و امیدوار بود...

 

جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1398 ساعت: 2:12